چقدر سخته
دلت بخواد سرتو باز به دیواری تیکه بدی که یبار زیرآوار غرورش همه وجودت له شده...
چقدر سخته
تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی بجز سلام نتونی بگی...
چقدرسخته
وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور شی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری...
چقدر سخته
گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار خودتو بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی ( گل من! باغچه نو مبارک)